- سرم بریده ای دارد
- دوباره بریز
- بخوان نام مرا بر سنگ وضعی شرمگین دارد
- چنان اجزای امواجی که سازد معنی کل را
- چشم تو مژگان زد و تصویر گل پر رنگ شد
- صدا در بند زنجیر دل دیوانهای دارم
- درآه و دم ماست غمِ پیش و پسی چند
- بی کسی از رنگ ما در دیده ، مژگان بشکند
- چنان ماه در اسمان، یااباالفضل
- پس بمان ای ماه رویت را شهیدانت فدا
آخرین مطالب
امکانات وب
دلتنگی ات بهانه این اشتباه نیستدیدار تو برای من ای گل گناه نیستظلمت فرا گرفت جهان را و شب شدستظلمت به قدر بخت من اما سیاه نیستخورشید هم به ارتفاع نگاهت نمی رسدافسوس می خورم که چرا روی ماه نیستگاه عشق او سمت من نیامد...
ما را در سایت او سمت من نیامد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mahestan1 بازدید : 76 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 10:00
در امتداد خیس درختان رسیده‌ایاز گِل عبورکرده به انسان رسیده‌ایرویا بنفش می‌زند و برگ، ترشده استاز رنگ فصل ها که به باران رسیده‌ایدر شیب آن پیاده‌رویِ برگ‌های زردبا هر قدم به نرگس و بستان رسیده‌ایکم کم او سمت من نیامد...
ما را در سایت او سمت من نیامد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mahestan1 بازدید : 83 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 10:00
برگردن خود بی تو عجب نیست وبالمدل بی تو چه سازد به تمنّای خیالم افسرد زبان آتش معنای تو را نیزآشفت دل و حال تو را لحن سوالم درکوزۀ خیام، چه دستی...! چه گلویی...!اکنون تو همان نشئۀ خاکی به سفالم مشتی د او سمت من نیامد...
ما را در سایت او سمت من نیامد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mahestan1 بازدید : 62 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 10:00
یک هجا و دو هجا، واژه واژه، خط به خطمی‌تپد دلت رها، واژه واژه، خط به خط ضرب آه و شورِ دل در رگ تو میزندقطره قطره، جا به جا، واژه واژه، خط به خط می‌نویسی از خودت، روی سطرهای بادهای و هوی و هو و ها، و او سمت من نیامد...
ما را در سایت او سمت من نیامد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mahestan1 بازدید : 72 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 10:00
روشن ضمیر و غرق تموُّج به نور عشق، آیینه‌ها به شوق ملاقات می‌رسندمردم برای دیدن آن چشم‌های ناز، بر چشم‌ها ترنم شوقات می‌رسند وقتی کبوتران حرم در طواف تو، از کعبه تا مشهد تو بال و پر فشانلب‌ها به ذکر او سمت من نیامد...
ما را در سایت او سمت من نیامد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mahestan1 بازدید : 80 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 10:00
صورتی رخشنده‌تر از روی اخترها، گیسویی دردست موج آزاد می‌رقصدلحظه‌ای زیباتر از اوجِ کبوترها، گیسویی بازی کنان در باد می‌رقصد آفتاب عمر ما کوتاه و بر دریا، سرخی یک شاخۀ نور از افق پیداغرق در شور تماشای او سمت من نیامد...
ما را در سایت او سمت من نیامد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mahestan1 بازدید : 68 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 10:00
با زخمۀ دوتار تو جنگ است در دلمبا لشکر تتار تو جنگ است در دلم وقتی که نیستی به جهان روی صلح نیستهستی، ولی کنار تو جنگ است در دلم در فصل عشق جنگ جهانی شروع کردپاییز با بهار تو جنگ است در دلم من اهل صلح او سمت من نیامد...
ما را در سایت او سمت من نیامد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mahestan1 بازدید : 64 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 10:00
حالا تویی به وسعت صحرا نمک زدهداری دلی به جوهر دنیا نمک زده ساعت به وقت این کلمات عاشقت شده‌ستوقتی عبور ثانیه‌ها را نمک زده چشمان ما اشک به صورت چکیده استاز لفظ شور بر لب معنا نمک زده در شور خوانده‌ای او سمت من نیامد...
ما را در سایت او سمت من نیامد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mahestan1 بازدید : 68 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 10:00
دریا...، همانگونه که می‌دانی‌ست، بی‌تو به شدت می‌زند باراناوضاع ما هم آنچه می‌خوانی‌ست، بی‌تو به شدت می‌زند باران در پشت سر گلبوتۀ قرمز، با یک دو برگ سبز انجیرستدر دیدۀ بیننده حیرانی‌ست، بی‌تو به شدت او سمت من نیامد...
ما را در سایت او سمت من نیامد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mahestan1 بازدید : 68 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 10:00
چگونه گم شود اشکی که از سوز دل افشا شدفدای قطرۀ اشکی که در چشم تو دریا شد تمام عمر حسرت در بغل گشتیم صحرا راهزار افسوسِ دیروزی که در چشم تو فردا شد هزار آیینه گیسو بافتی بر شانۀ هستینگاهی کردی و رفتی او سمت من نیامد...
ما را در سایت او سمت من نیامد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mahestan1 بازدید : 70 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 10:00